تقديم به تو که : يادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانيت در تمام وجودم است. عزيزم محبت را در پاکي نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معني کردم وبدان که زيباترين لحظه هايم در کنار تو بودن است.
دوباره دلم هواتو کرده،
از سلام اول نگران بدرود آخر بودم
میبینی...نگرانیم بی دلیل نبودو باز تنها شدم
التماس هایم جوابگوی انصرافت نبود
شاید تلاشم کافی نبود.
ای کاش...
در غم نبودنت نشسته
وبا خاطراتت خلوت کردیم
وقتی نیستی از خودم بیزارم آری!تب دارم
بیمارم
اینک منو آغوش تهی از توفرمگینم
منو واژه های بارنی
و خودکاری که با تمام ابرها پر نمیشود
مگر نه اینکه عشق یعنی دلتنگی و چشم های خیس
کاش میتوانستم از گوشه های افق برایت آواز بخونم
تا تنهاییمو درک کنی
عشق من یعنی نوشتن از تو...دوست دارم هوایی رها شده از لب هات باشم
تو ترانه شعرام باشی
به عاشقانه هام معنی بدی
میخوام تو بطن ترانه هامهمچو مروارید در دل صدف
تو حس شاعریم باشی
دوست دارم کائناتو به یاری بگیرم تا همه بهت بگن
بگن که عاشقت منم
ماه رو بگم بیاد پیشت؟ بگه تو عشقت اسیرم
بگه که در چه حالیم
دارم از دوریت میمیرم
آره...امشب مستممست عشق
مست شوقم
مست تویی که دنیا در دست توست
خوب میدونی که بی تو میمیرم
پس عاجزانه در فراسوهای پیکرهامون وعده دیداری دگربده
که بسی محتاجم
این شور که در سر است مارا وقتی برود که سر نباشد